جبهه حق..

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا , بل أحیاء عند ربهم یرزقون

جبهه حق..

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا , بل أحیاء عند ربهم یرزقون

جبهه حق..

اگر بگویم زنده و مسلمان شده ی یک نگاهشم ، گزافه نیست....

بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

در سال شصت و یک هجری ، همه چیز به ظاهر درست و طبیعی بود و توده ی مردم و افکار عمومی ، اوضاع را چندان غیر طبیعی نمیدیدند. همه چیز در دستگاههای طبلیغاتی توجیه شده بود . در سال شصت و یک هجری هم مثل قبل بر ماذنه ها شعار توحید می دادند و مردم رو به قبله نماز میگذاردند؛ اما طعم اسلام تغییر کرده بود. شهر، شهر اسلام بود و نبود.مردم مسلمان بودند و نبودند.حکومت، دینی بود و نبود. «بود» به این معنا که در مجالس، حرف از دین و پیغمبر و قرآن بود؛«نبود» به این معنا که بیشتر احکام حکومتی اسلام و در راس آن، اجرای عدالت اسلامی و اجرای بدون تبعیض حدود و قوانین الهی و قوانین حکومتی، ترک شده بود به گونه ای که دیگر رنگ و بویی از آرمانها و اصولی که پیامبر بر مبنای آنها انقلاب کرده بود، در جامعه اسلامی دیده نمی شد.و اتفاقا در حاشیه ی همین شهر اسلامی! بود که گردن حسین بن علی را زدند...

 اما این تغییرات تعجب برانگیز ساختمان پیش ساخته ای نبود که ناگهان نصب شده باشد و مردم صبح از خواب بیدار شوند و ببینند که حکومت صدر اسلام، به حکومت یزید تبدیل شده است. بلکه این ساختمان آرام آرام و آجر به آجر بنا شده بود. اصولا وقتی انحراف زاویه باز میکند، در ابتدا خیلی به چشم نمیخورد. همانطورکه ظواهر حکومت در زمان خلیفه اول و دوم به مراتب با حکومت یزید ومعاویه تفاوت داشت. و به این شکل بود که کم کم رنگ و بوی حکومت تغییر کرد و اصحاب پیامبر، به اشراف مذهبی تبدیل شدند و نسل بعد آنان هم اشراف زاده هایی لامذهب شدند. و گروه هایی در داخل حکومت تشکیل دادند و برخلاف شریعت اسلام و برخلاف منطق علی(ع) که منطق پیغمبر و قرآن بود، عمل کردند؛ و به تدریج، از پلکان قدرت و حکومت رشد کردند و بالا رفتند، حزب ساختند،حزب های حکومتی و جناحهای حکومتی را سازمان دادند و همه جا سوار شدند و بعضی از همینان در اردوگاه یزید برای کشتن امام حسین (ع) آمدند. آرام آرام بعد از رحلت پیغمبر (ص) بود که اولویت های حکومت، نخبگان، علما، روشنفکران و مردم عوض شد و از این رو در مواردی که میبایست قاطعیت نشان می دادند، وا میدادند و مدارا میکردند و جایی که میبایست مدارا میکردند، مدارا نمیکردند و درگیر میشدند و حتی با دشمنان دیروزشان_یعنی کسانی که در بدر و احد و حنین با اینان جنگیده بودند_ کم کم کنار آمدند و با انها ائتلاف کردند. جالب است که حضرت سیدالشهدا از موارد اصلی امر به معروف و نهی از منکر که جزء فلسفه قیام عاشوراست، را «قسمه الفیء والغنائم» ذکر میکنند که همان توزیع عادلانه ی ثروت های عمومی و بیت المال و نیز گرفتن مال از اغنیا و ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا و محرومین و کاهش تضاد طبقاتی است. و برسکوت علما، روحانیون، نخبگان و صاحب نفوذان فریاد میزند که چرا در مقابل این ظلمی که به مردم و مستضعفین میشو سوکت پیشه کرده اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۵۶
پوریا شکری