جبهه حق..

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا , بل أحیاء عند ربهم یرزقون

جبهه حق..

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا , بل أحیاء عند ربهم یرزقون

جبهه حق..

اگر بگویم زنده و مسلمان شده ی یک نگاهشم ، گزافه نیست....

بایگانی
آخرین نظرات
 

شکر...

 
شکر که باعث شدند دلم بگیرد...
                            
                                      رهبرم...
 
                                                  این روزها بیشتر از قبل دوستت دارم...
 
 

پ.ن:
اخرین مقاتله ی ما با به مثابه ی سپاه اسلام ، نه با سپاه کفر ، بلکه با اسلام امریکاییست...
                                                                                            شهید سید مرتضی اوینی
 
چقدر زشت و کریح هستند کسانی که اسم اسلام را به یدک میکشند اما از اسلام بویی نبرده اند و اسلام را تنها دست اویزی برای پیش بردن مقاصد خود میکنند...
 
این روزها «ریشی ها» و «سه تیغه ها» همه یک حرف را میزنند ولی با الفاظ متفاوت...یکی به اسم دین و دیگری به نام ازادی!
 
 
بطلب آقا که دلم تنگ است....
                                       
 
 
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۰۷:۰۴
پوریا شکری

خدایا...

من همان بنده ی خطاکار همیشگی تو هستم که پس از فهمیدن اشتباهاتش به سوی تو امده به امید پناهت...

همان روسیاه معروف درگاهت که رفتن را بلد نیست...

همان که به امید خطا پوشی هر دفعه ات ، از زمین بلند میشود...

همان که فقط بازگشتن را اموخته است...

مهربانم تو میدانی هر چه کردم به این خاطر بوده که گمان میکردم مورد پسند تو بوده است...

خدایا تو از قلبم اگاهی...

تو از درونم باخبری...

خدایا سعی کردم به انچه میدانم عمل کنم...

خدایا تو خودت گفتی که الذین جاهدو فینا لنهدیهم سبلنا...

امروز گمان میکنم راهم همان راه حسین ع است...

همان راه رسول الله...

خدایا با تمام وجود قدر دان این نعمت فهمی هستم که به من ارزانی داشتی...

بارالها...

 پناه میبرم به تو، ان زمان که در مسیر باطل باشم و گمانم این باشد که حق میگویم...

تو دستم را بگیر و هر روز و هر ساعت و هر لحظه  اهدناالصراط المسقیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۰:۴۵
پوریا شکری

صرفا جهت یادآوری 

مروری بر نتایج مذاکرات سال های اعتماد سازی

بیست و سوم مرداد سال 1381؛ هنوز یک سال و نیم از برخورد 2 هواپیما با برج های دوقلوی نیویورک نگذشته بود که یک عضو گروهک تروریستی منافقین ، جمعی از خبرنگاران غربی را در هتلی به نام "ویلارد" دور هم جمع کرد و با نشان دادن تصاویری ماهواره ای به آنها، ادعا کرد که جمهوری اسلامی ایران در حال انجام برنامه پنهان هسته ای در نطنز و اراک است.انتشار اخبار مربوط به این جلسه در بسیاری از رسانه های غربی، در واقع زدن استارت آغاز سناریوی جدید غرب علیه جمهوری اسلامی ایران بود ، که اینبار فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان بهانه آن شده بود.

اوج این تبلیغات علیه برنامه های هسته ای ایران، روز 21 آذر ماه سال 81 بود.که شبکه ی CNN اقدام به پخش تصاویری ماهواره ای از تاسیسات نطنز و اراک کرده بود و به تکرار ادعاهای عضو گروهک منافقین پرداخت.

یک روز پس از پخش این گزارش و بازتاب گسترده ی آن در جهان ، محمد البراده ای مدیر کل آژانس بین المللی انژی اتمی با همان شبکه ی CNN مصاحبه کرد و گفت که از وجود این تاسیسات کاملا مطلع هستیم و معتقدیم که تحت کنترل دقیق و برای مصارف صلح جویانه است.اما پس از جنجال های بسیار رسانه ای محمد البراده ای برای پایان دادن به جنجال ها در دمین روز از اسفند سال 81 در راس هیاتی به تهران سفر کرد. وی پس از بازدید از تاسیسات نطنز بار دیگر تاکید کرد آنچه در بازدیدها دیده است چیز غیر منتظره ای نبوده و گفته های تهران را در خصوص استفاده ی صلح آمیز از انژی هسته ای را تایید میکند.

پس از واکنش رییس شورای حکام و برخی مسائل دیگر اواسط تیرماه سال 1382 بار دیگر فرصتی شد تا محمدالبراده ای به ایران سفر کند اما این بار نه با هدف بازدید از تاسیسات هسته ای که برای دیدار با مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران.

به دنبال این مذاکرات و بررسی ها در تاریخ سوم شهریور ماه، نامه ی رسمی ایران مبنی بر اعلام آمادگی برای مذاکره با آژانس پیرامون پروتکل الحاقی تسلیم مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی شد؛ اما این اقدام ایران نتوانست مانع از تصویب اولین قطعنامه پیشنهادی کشورهای اروپایی در شورای حکام علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران بشود.قطعنامه ای که در 21 شهریور صادر شد و در آن از ایران خواسته شده بود  تا پروتکل الحاقی را تصویب، اجرا و تمامی فعالیت های مرتبط با غنی سازی خود را نیز تعلیق کند.

در چنین شرایطی بود که حجت الاسلام روحانی که در آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود به عنوان مسول ارشد پرونده ی هسته ای ایران انتخاب شد که با همکاری آقای ظریف و دیگر دوستان کار خود را در این مورد شروع کردند. روحانی در اولین روزهای  مسولیت جدید خود با البراده ای در تهران دیدار کرد. معلوم نشد که روحانی آنروز  به دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی چه گفت اما البیراده ای پس از این مذاکرات اعلام کرد که روحانی به وی اطمینان داد که ایران همکاریهای خود را با آژانس را تسریع خواهد کرد. مدیر کل آژانس همچنین گفت که ایران برای امضای پروتکل الحاقی اعلام آمادگی کرده و پذیرفته تا تمامی اطلاعات و توضیحات باقی مانده را بدون تاخیر ارائه کند.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۲۰:۴۰
پوریا شکری

در سال شصت و یک هجری ، همه چیز به ظاهر درست و طبیعی بود و توده ی مردم و افکار عمومی ، اوضاع را چندان غیر طبیعی نمیدیدند. همه چیز در دستگاههای طبلیغاتی توجیه شده بود . در سال شصت و یک هجری هم مثل قبل بر ماذنه ها شعار توحید می دادند و مردم رو به قبله نماز میگذاردند؛ اما طعم اسلام تغییر کرده بود. شهر، شهر اسلام بود و نبود.مردم مسلمان بودند و نبودند.حکومت، دینی بود و نبود. «بود» به این معنا که در مجالس، حرف از دین و پیغمبر و قرآن بود؛«نبود» به این معنا که بیشتر احکام حکومتی اسلام و در راس آن، اجرای عدالت اسلامی و اجرای بدون تبعیض حدود و قوانین الهی و قوانین حکومتی، ترک شده بود به گونه ای که دیگر رنگ و بویی از آرمانها و اصولی که پیامبر بر مبنای آنها انقلاب کرده بود، در جامعه اسلامی دیده نمی شد.و اتفاقا در حاشیه ی همین شهر اسلامی! بود که گردن حسین بن علی را زدند...

 اما این تغییرات تعجب برانگیز ساختمان پیش ساخته ای نبود که ناگهان نصب شده باشد و مردم صبح از خواب بیدار شوند و ببینند که حکومت صدر اسلام، به حکومت یزید تبدیل شده است. بلکه این ساختمان آرام آرام و آجر به آجر بنا شده بود. اصولا وقتی انحراف زاویه باز میکند، در ابتدا خیلی به چشم نمیخورد. همانطورکه ظواهر حکومت در زمان خلیفه اول و دوم به مراتب با حکومت یزید ومعاویه تفاوت داشت. و به این شکل بود که کم کم رنگ و بوی حکومت تغییر کرد و اصحاب پیامبر، به اشراف مذهبی تبدیل شدند و نسل بعد آنان هم اشراف زاده هایی لامذهب شدند. و گروه هایی در داخل حکومت تشکیل دادند و برخلاف شریعت اسلام و برخلاف منطق علی(ع) که منطق پیغمبر و قرآن بود، عمل کردند؛ و به تدریج، از پلکان قدرت و حکومت رشد کردند و بالا رفتند، حزب ساختند،حزب های حکومتی و جناحهای حکومتی را سازمان دادند و همه جا سوار شدند و بعضی از همینان در اردوگاه یزید برای کشتن امام حسین (ع) آمدند. آرام آرام بعد از رحلت پیغمبر (ص) بود که اولویت های حکومت، نخبگان، علما، روشنفکران و مردم عوض شد و از این رو در مواردی که میبایست قاطعیت نشان می دادند، وا میدادند و مدارا میکردند و جایی که میبایست مدارا میکردند، مدارا نمیکردند و درگیر میشدند و حتی با دشمنان دیروزشان_یعنی کسانی که در بدر و احد و حنین با اینان جنگیده بودند_ کم کم کنار آمدند و با انها ائتلاف کردند. جالب است که حضرت سیدالشهدا از موارد اصلی امر به معروف و نهی از منکر که جزء فلسفه قیام عاشوراست، را «قسمه الفیء والغنائم» ذکر میکنند که همان توزیع عادلانه ی ثروت های عمومی و بیت المال و نیز گرفتن مال از اغنیا و ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا و محرومین و کاهش تضاد طبقاتی است. و برسکوت علما، روحانیون، نخبگان و صاحب نفوذان فریاد میزند که چرا در مقابل این ظلمی که به مردم و مستضعفین میشو سوکت پیشه کرده اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۵۶
پوریا شکری

مریز آبروی سرازیرِ ما را

به ما بازده نان و انجیر ما را

خدایا! اگر دستبند تجمّل

نمی­بست دست کمانگیر ما را،

کسی تا قیامت نمی کرد پیدا

از آن گوشه ی کهکشان تیرِ ما را

ولی خسته بودیم و یاران همدل

به نانی گرفتند شمشیر ما را

ولی خسته بودیم و می برد طوفان

تمام شکوه اساطیر ما را

طلا را که مس کرد، دیگر ندانم

چه خاصیّتی بود اکسیر ما را

 

 

شعر از کاظم کاظمی


 پ.ن:

چقدر سخته راه رفته رو برگردی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۰:۲۹
پوریا شکری