اسلام ناب، اسلام انقلابی و اسلام آمریکایی
آنچه سعی در پرداختن بدان داریم ، اصول و پایه هایی است که انقلاب اسلامی بر اساس آن شکل گرفت ، رشد کرد و انشاالله بر اساس آن به حیات خود ادامه خواهد داد.
به طور کلی اگر هر انقلابی که شکل میگیرد را از پایه ها و اصولی که بر مبنای ان صورت گرفته است ، جدا کنیم ، مانند جسمی که روح از آن خارج شده باشد ، کارایی و اثر بخشی خود را از دست خواهد داد یا به تعبیر دیگر تغییر ماهیت میدهد . به عنوان مثال در زمان امام حسین «ع» جامعه ی نبوی که بر مبنای والاترین معارف الهی-انسانی شکل گرفته بود ، به جایی میرسد که بنا به تعبیری ، حکومت وقت ، حکومت اسلام بود و نبود! . شهرها شهر اسلام بودند و نبودند! . بودند به این معنا که در مجالس حرف از دین ، قران و پیغمبر بود . بر ماذنه های مساجد اذان گفته میشد و مردم نماز میگذاردند. و نبود به این معنا که طعم اسلام تغییر کرده بود . بیشتر احکام حکومتی اسلام و در راس آنها اجرای عدالت اسلامی و اجرای بدون تبعیض حدود الهی و قوانین حکومتی ترک شده بود . در این حالت بود که مبانی ایجاد آن انقلاب نبوی به طور کلی از جامعه حذف شده بود ، هرچند ظاهر اسلام در جامعه پا برجا بود. در این زمینه همچنین به تغییر ماهیت دادن انقلاب کبیر فرانسه و دیگر انقلاب های مشابه هم میتوان اشاره کرد که پس از چند سال ازشروع آن ها ماهیت مردمی و آزادی خواهانه ی آن به کنار رفته و صورت های سرمایه داری ماورای آنها ، خود را ظاهر ساختند... .اما در تضاد با این دوگانگی ، زنده ماندن همین اصول اولیه و تقویت آنها در ادامه ی مسیر انقلاب ها در طول زمان ، نشان دهنده ی پویایی و زنده بودن آن انقلاب ها میباشد که برای آن هم میتوان مثالهای زیادی برشمرد. اما این پایه ها و اصولی که انقلاب اسلامی بر اساس آن شکل گرفت چه بودند؟
اسلام علیه اسلام !
از نگاه امام خمینی «ره» ، انقلاب اسلامی در مرحله ی اول ، حرکتی بود برعلیه یک نوع اسلام!! ایشان که ایدئولوژی و جهان بینی توحیدی را مبنای حرکت های خود معرفی کرده بودند وعموما ایشان را به عنوان یک مرجع دینی میشناختند ، در نامه ای به سید حمید روحانی مینویسند :« مردم بر علیه ظلم و تحجر قیام کردند و فکر اسلام ناب را جایگزین اسلام سلطنتی ، اسلام سرمایه داری ، اسلام التقاطی و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند1» . چرا که در ترسیم فضای سیاسی اجتماعی سال 41 ، سال شروع انقلاب ، میفرمایند: «شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال 41 ، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزه ی روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و مقدس مآبی ،چه ظلم ها بر عده ای روحانی پاک باخته رفت ، چه ناله های دردمندانه ای کردند ،چه خون دل ها خوردند ،متهم به جاسوسی و بی دینی شدند ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر ، علم و خرافه ،روشن فکری و تحجرگرایی ، سرافراز ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش پیروز شدند2 » .روشن است که گام اول انقلاب ، جنگ تمام عیار علیه یک تفکر قالب در جامعه بوده است . همچنین با نگاهی اجمالی به تاریخ و بررسی احوالات آن دوره واضح است که اسلام حاکم بر مردم بالاخص روحانیت ، به عنوان تفکر قالب جامعه ، اسلام متحجر گرایانه و صوفی مسلکانه و محدود به احکام عبادی و فردی ، بیش نبوده است ...
اسلام انقلابی ، اسلام ناب
امام خمینی «ره» پس از تبعین (اسلام سازش ، اسلام التقاط ، اسلام سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی) با (اسلام انقلابی ، اسلام پابرهنگان زمین ، اسلام مستضعفین و اسلام رنج دیدگان تاریخ ، اسلام عارفان مبارزه جو و دریک کلام اسلام ناب محمدی) ، آن هم با روحیه ای جسورانه و مبارزه طلبانه ، انقلاب را به مراحل بعدی ، یعنی درگیری عملی با مصادیق این التقاط ها هدایت کردند ...
امام آمد و با آن اسلام مبارزه کرد . آمد و اسلام فردی را به اسلام سیاسی-اجتماعی بدل کرد . آمد و علاوه بر خواندن «الصلاه نور المومن» ، « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم » را هم برای مردم خواند . آمد و بجای تحریف عآشورا ، رسالت روحانیت متعهد را بازخوانی کرد .امام آمد و اسلامی که در برابر شکم های برآمده از مال حرام سکوت اختیار کرده بود را کنار زد و اسلام پابرهنگان زمین ، اسلام مستضعفین ، اسلام رنجدیدگان تاریخ ، اسلام عارفان مبارزه جو و اسلام پاک طینتان عارف را جایگزین آن نمود . امام آمد و اسلام ناب محمدی را از اسلام التقاطی محصور در حجره ها تمییز داد و به مردم یاد داد که هیچ وقت نباید در مقابل ظلم کوتاه آمد حتی امروز... و این اسلام شد پایه و اصول انقلاب اسلامی ای که محدود به هیچ گونه مرز جغرافیایی و زمانی نخواهد بود.
کلام آخر
این بود آن اسلام خمینی، اسلام جهاد مبارزه ،اسلام بهمن 57 ، اسلام هشت سال دفاع مقدس . و امروز باید دید و پرسید که آیا اسلامی که امروز ترویج میشود همان اسلام ناب محمدی مورد نظر امام است؟ آیا موضع اسلامٍ امروز ، در مقابل آمریکای شیطان بزرگ و همچنین در مقابل بی عدالتی ها و رانت خواری هاو تبعیض های داخلی همان موضع اسلام امام خمینی و خلف صالح اش است؟ آیا امروز بزرگترین دستاورد هشت سال دفاع مقدس ، استمرار روح اسلام انقلابی معرفی میشود یا حفظ مرز پرگهر ؟! و یا حتی فقط معنویت ؟! به راستی آن روح اسلام انقلابی را در کدام یادواره ی شهدا که از تلوزیون پخش میشود میتوان دید؟ آیا مسلمان امروز همانند نماز خواندن ،خود را متهد به داشتن موضع درمقابل مسایل اجتماعی-سیاسی میداند؟و بسیاری سوالات دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست...
آنچه مسلم است « خلاف آنچه بسیاری می پندارند ، آخرین مقاتله ی ما - به مثابه ی سپاه عدالت- نه با دموکراسی غربی که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پا تر است3»
1و2:نامه امام به سید حمید روحانی 25/10/67
3:سید شهیدان اهل قلم،شهید مرتضی آوینی